درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید..... امید وارم زیاد بخندید..نازنین
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
ضد دختر و پسر





يه شب قبل از امتحانات در خوابگاه پسران


(در اتـاقی دو پـسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد.


مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن


مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، هم واحدی شـان،


«میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود


میثـــاق: مهـدی… شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.


مهـدی: نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.


میثــاق: اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع


شــد.

مهـدی: آره… منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟!


نگـرانی؟ مگـه تو کلاسـتون دختـر نداریـد؟!


میثــاق: مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای


نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره!!

آرمـــان: تـو هم یه چیزیمیگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه ۱۰ دقیـقــه ی


پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. دختــرای کلاس مـا که مثـل دختـرای


شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته


باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری…


مـهدی: (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون… اگه


واسـت زحمـتینیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!


 

در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود.


پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد)


میـثــاق: چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!


رضــا: فرانسه همین الان دومیشم خورد!!!


مهـدی:اصلا حواسم نبود….. .!!!

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد



4 فروردين 1392برچسب:, :: 12:0 ::  نويسنده : نازنین

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com


 

.وقتی که حرف میزنن مثل دیوار باهاشون رفتار کنین.

۲.وقتی میخوان شمارو عصبانی کنن در کمال خونسردی بهشون لبخند بزنین.

۳.وقتی توی خیابون دارن مثله ندید بدیدا نگاتون میکنن‌‌‌‌‌ زل بزنین تو چشاشون.

۴.وقتی پیش جمعی از دوستان ارازل و اوباششون میخوان شماره بدن سریع  و بدون توجه ردبشین تا پیش دوستاشون خیط بشن

۵.وقتی با خل بازی هاشون پیش مامانتون میخوان اذیتتون کنن به مامانتون پناهنده نشین بلکه با گفتن حرف هایی مثل:«آقا کوچولو بدو یه لیوان آب واسه خاله بیار»نادیده شون بگیرین.

۶.برای عملکرد بهتر خوفه یه سری به کلاسهای رزمی بزنین.اونجا فوت و فنّ مبارزه رو بهترو بیشتر یاد میگیرین.


 

  تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

 



23 اسفند 1391برچسب:, :: 16:2 ::  نويسنده : نازنین
  سلام عزیزان خوبین شرمنده جوابتون نمیدم

 

اینترنتم قطع کردم واسه مدرسه ها دیگه آپ نمیکنم تا موقع تولدم بشه

 

ولی میخوام تا اون موقع بترکونید......





  آخه به اينا هم ميگن مرد........وقتي ميگم مردي تو دنيا وجود نداره باورتون نميشه.....

    بفرما اينم نتيجه اش.......


[تصویر: boy-tehran-scarf-01.jpg]

 برو ادامه ي مطلب...

                                        

 



19 اسفند 1391برچسب:, :: 20:51 ::  نويسنده : نازنین
تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست


 

چرا روان درمانی مردها کمتر از زنها طول میکشه؟

معمولا” باید در روان درمانی به دوران کودکی بازگشت و مردها همیشه در همون دوران به سر می برند!

 

 

مرد به خدا می گه: چرا زن رو زیبا آفریدی ؟

خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی

دوباره می پرسه پس چرا ناقص العقله ؟

خدا هم درجواب میگه:

واسه این که تورو دوست داشته باشه !!!


 

ببین خانوم ، تو روزنامه نوشته که مردها به طور متوسط در روز از پانزده هزار کلمه برای

صحبت کردن استفاده میکنند ولی زنها از سی هزار کلمه . دیدیت ثابت شد شما زنها

بیشتر حرف میزنین تا ما مردها؟ خانم : هیچ هم همچنین چیزی نیست . فوقش ثابت

شده که ما هر حرف رو باید دو بار بزنیم تا توی مخ شماها فرو بره …! ببخشید چی

گفتی؟؟

.

.

.

مرد به خدا می گه: چرا زن رو زیبا آفریدی ؟

خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی

دوباره می پرسه پس چرا ناقص العقله ؟

خدا هم درجواب میگه:

واسه این که تورو دوست داشته باشه !!!

.

.

.

فالگیر : فردا شوهرتون میمیره

زن : اینو که خودم میدونم . بهم بگو گیر پلیس می افتم یا نه؟

.

.

.

نازک ترین کتاب دنیا : چیز هایی که مردان در مورد زنان میدانند!!! دخترا بالا میرند !!!

.

.

.

وقتی یه زن میبینه که شوهرش داره زیکزاک تو حیاط میدوه باید چیکار کنه؟

هیچی ، باید بهتر هدف بگیره و به شلیک کردن ادامه بده

.

.

.

به پنجاه تا مرد در ته اقیانوس چی میگن؟

یک شروع خوب !!!

.

.

.

به زنی که همیشه میدونه شوهرش

کجاست چی میگن؟ (بیوه).


 

...................................................................................................................................

 عکس   عکس آرایش کردن یک پسر برای شبیه شدن به دختر بازیگر

كلا اين پسرا كه از رو نميرن......


 

 عکس   عکس آرایش کردن یک پسر برای شبیه شدن به دختر بازیگر

وايييييييييييييييي عزيزم كدوم آرايشگاه رفتي


 


 

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست


 

 



8 اسفند 1391برچسب:, :: 20:51 ::  نويسنده : نازنین


 


مژده              تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست             مژده

 

http://www.khavaranshop.com/
خريد پستي از خاوران شاپ


 

سلام به دوستاي گلم چندشب پيش داشتم اخبار نگاه ميكردم...

يه خبر دادن دست اول..... منم بعدشم اينقدر خنديدم...http://www.khavaranshop.com/
خريد پستي از خاوران شاپ


 

خلاصه.........


دانشمندان پيش بيني كردن مغزآقايون بزرگتر از خانمهاست



ولي استعداد خانمها  بيشتر از آقايون هست اين آزمايش



 

رو،روي18تادختر و18تاپسر انجام دادن......



عکس واقعی از برش مغز انسان


 

نظر يادت نره فقط بي زحمت نظراتت رو توي پست ياييني بذار...


باتشكر فداي شما آيدا.... 

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

       

 

                   


   

 



18 آذر 1391برچسب:, :: 20:51 ::  نويسنده : نازنین
تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست
تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

*رفتم داروخونه کرم ترک پا بگیرم میگه واسه پا میخواین؟ پ ن پ میخوام در جهت ازبین بردن ترک های کویر لوت گامی برداشته باشم!

.

.

.

*تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده میگه چیزی شکوندی؟ پ ن پ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!

.


                                                                    .

*تو لباس فرم منو دیده میگه سربازی؟ پ ن پ عضو سیاه لشگر سریال مختارم محل فیلم برداری رو گم کردم!

.

.

.

*مامانم سفره پهن کرده بود، بهش گفتم می خوای شام بیاری؟ گفت: پ ن پ میخوام گلای سفره رو آب بدم


                                                                 .


                                                                .

*به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟ میگه از شوهرش؟ پ ن پ، چسبیده بود کف ماهیتانه کفگیر زدم جدا شد…

.

.

.

*تو تاکسی تنها نشستم می خوام کرایه حساب کنم طرف میگه ۱ نفر؟ میگم پ ن پ ۲ نفر حساب کن خورزوخان هم هست!


بسه ديگه نخند.....نظر يادت نره..


تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست
تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

.



18 آذر 1391برچسب:, :: 20:51 ::  نويسنده : نازنین

بازم سلام به همه شما دوستان عزيز خودم !

هر کاری کردم که بخوابم  نشد ! الان که ساعت هشت و نيم صبحه و من هنوز بيدارم !

آخه امتحانات Final نزديکه منم شبا مجبورم بيداربمونم و درس بخونم ! ساعت هم که از ۴ گذشت ديگه خوابم نميبره ! بگذريم ...

تو تختم داشم دفتر تلفنمو ورق مبزدم که مثلاٌ با ديدن شماره ها بعضی خاطرات مربوط به صاحب شماره واسم زنده شه (درد تنهايی ديگه) !!! ...يهو يه شماره جالب رو ديدم !!!          

شماره موبايل هلنا !‌ !‌ !

 

تقريباٌ ۳ سال پيش بود ! يه شب زمستونی سرد! منم توی فروشگاه خودم مشغول کار کردن بودم ...

از در فروشگاه يه خانم قد بلند با چشمای فوق الاده خوشکل و خوشرنگ طوسی با پوست روشن و بينی کوچيک و ....                                     مـــــــــــــــــــــــــــــم !!! (آخرت قيافه) به همراه يه دختر ديگه که تقريباٌ۲ سالی از خودش کوچيکتر بود اومدن داخل !

دختره بعد از يک سلام و عليک کوتاه گفت : معذرت ميخوام CD شوی ايرانی جديد داری ؟

من به خاطر منکرات و اماکن از اين cd ها نمی فروختم ! اما توی دلم به خودم گفتم ! احمق  جون نذار بپره ! مگه در سال چند تا دختر به خوشکلی اين مياد فروشگاه ؟ اصلاٌ مگه کلاٌ تو دنيا چند تا دختر خوشکل داريم ! (خوبه با اين همه فکر پروفسور نشدم ! )           خلاصه ...

گفتم بله دارم اما به خاطر اماکن داخل خونه نگهداری ميکنم شما اين کارت ويزيت فروشگاه رو داشته باشيد !!! شماره موبايل من روش نوشته شده !  امشب کافيه که يک تماس کوچولو با من بگيری و ياداوری کنی تا من فراموش نکم و فردا واستون بيارم فروشگاه !!!

دختره هم تشکر کرد و بای بای کرد و رفت !

***

ساعت ۱۱ شب بود که موبايلم زنگ خورد ! گوشی رو برداشتم ... صدا آشنا بود ! آره خودش بود ...

سلام آقای ... من ..... هستم گفته بوديد واسه ياد آوری تماس بگيرم و ...

آهان بله بله ! حال شما ! آخ آخ ديدی داشت يادم ميرفت ! خوب کردی تماس گرفتی ! بله بله الان واستون ميزارم کنار ....  اومدم ادامه بدم که يهو گفت: خب اگه با من کاری نداريد فعلاٌ خداحافظ تا اومدم زر بزنم ! قطعش کرد !

منم بيخيالش شدم و همه چيزو سپردم واسه فردای اون شب !

***

مثل هميشه نشسته بودم تو فروشگاه و مشغول کارام بودم که سر و کله جيگر خودم پيدا شد ! بازم با همون دختره اومده بود‌! سلام کوچيکی کرد و گفت سی دی های من آماده شده ؟ که من گفتم ! معذرت ميخواما سی دی غير مجازه ! دردسر داره ! سوپ جوی پوس کنده نيست ۱۰ دقيقه ای حاضر شه !

يه خورده حالت عصبی به خودش گرفت و گفت آقا مگه شما نگفتيد که امروز حاضر ميشه پس ديگه غير مجاز و سوپ يعنی چی ! به همه مشتری هاتون هميشه اينجوری قول ميديد ؟

منم خودمو جمع و جور کردمو گفتم ! نه ! اين دفعه اوله ! ديگه خوشکلی مشتری واسه اولين بار هولم کرد و فکر کردم شايد اين جوری بشه بيشتر با هم آشنا شيم ! وای وای  ديدم يک اخمی کرد که انگار ۷۰۰ نفر و با هم الان سلاخی ميکنه ! گفت خيلی هيزی آقا سی دی نخواستم خداحافظ !

رفت و حال من کلی گرفت ! تو دلم ۱۰۰ بار به خودم فحش دادم که چرا اينطوری کردم !

تا شب تو فکر بودم که چيکار کنم ... آيا به شماره ای که باهاش به من زنگ زد تماس بگيرم يا نه ! که بالاخره دل و زدم به دريا !

....... بوق ..... بوق ....... بوق ...... بفرماييد ؟ ..... الو بفرماييد !؟

آره درسته خودش بود ... گفتم :الو سلام بنده ............. !!! بوق بوق بوق !!! موبايلو قطع کرد ! نذاشت حرفم تموم شه ! ..... دوباره تماس گرفتم ... جواب نداد ... دوباره گرفتم و دوباره ! نميدونم ۲۰ بار شد بود يا نه که جواب داد و گفت آقای محترم چی ميخوای از دست من ؟ ها ؟؟؟   منم هول شده بودم اما خونسرديمو حفظ کردمو با يه خورده غم تو صدام گفتم :بيزحمت يک لحظه قطع نکنيد ! به خدا هيچی ! خواستم که فقط از گستاخی که امروز کرده بودم معذرت خواهی کنم ! من خيلی بيش از حد پررو بازی در اوردم معذرت ميخوام ! ببخشيد !!  در ضمن سی دی های شما هم آماده شده اگه دوست داشتی خوشحال ميشم تشريف بياری فروشگاه ... خداحافظ ! و منتظر حرف اون نشدم و قطع کردم !

***

فردای اون روز فروشگاه بودم ! سی دی های اون خانم هم از آرشيو خودم واسش کپی کرده بودم اما هيچ اميدی نداشتم که ديگه طرفهای من پيداش شه ! ... اون قسمت پشتی فروشگاه که يه آبدارخونه درست کرده بودم مشغول درست کردن کافی بودم که صدای دلنگ دلنگ در فروشگاه به من گفت که يکی اومده تو ! از تو آبدارخونه به بيرون سرک کشيدم که ببينم کيه که با کمال تعجب ديدم خودشه ! بازم با همون دختره ی هميشگی ! اما اينبار خندون ! و با يه شاخه گل رز !!! شاخ در اوردم و هول شدم سلام عليک کردم و اومدم بيرون ! سلام گرمی کرد و شاخه گل رو داد به من و تو ادامه گفت:منم واسه حرکت ديروز و ديشب معذرت ميخوام و حالا هم که فکر ميکنم ميبينم که شما حرف همچين بدی هم نزدی !!! به هر حال بگذريم سی دی های من کو خوش قول ؟ منم سی دی ها رو از توی قفسه اوردم بيرون و گفتم اينم خدمت شما ! سر کار خانم !!

خب آقای ... حرفشو قطع کردم و گفتم اگه فقط بگی ميثم راحت ترم ! ببخشيد ! گفت باشه !  حالا آقا ميثم حساب من چقدر ميشه ؟ که تو جوابش گفتم با اين گل و حرف گستاخانه ديروز من ....... بدهکار هم ميشم ! خنده خوشکلی کرد و گفت جدی ميگم چقدر ميشه !؟ منم گفتم خب بنده هم جدی گفتم !! خلاصــــــــــــــــــــــــــه آخر سر پول و نگرفتم و رفت ! همون شب تماس گرفت و ۱۰ دقيقه ای صحبت کرد و گفت که اسمش هلنا است و ارمنی هست و اون دختره که همراهشه خواهر کوچيکترشه و از اين حرفها .... بعد من تماس گرفتم و اون گرفتو ... تماس ها زياد شد و با هم دوست شديم ... !

يه روزی از روزهای خدا گفتم هلن بيا بريم بيرون خيلی حرفها واسه گفتن دارم که بايد رو در رو بگم ! هلن هم گفت که آشنا زياد هست که ممکنه اونو ببينن و يا اينکه مامور ما رو بگيره !! خلاصه قرار شد بياد فروشگاه ! منم داداشمو خبر کردم که مخ خواهر کوچيکه رو بزنه ..... !

سرتونو درد نيارم پاتوق ما شد فروشگاه !! داداشم طبقه بالا من پايين ! کار و کاسبی هم تعطيل !!! روز به روز قرارا بيشتر ميشد  منم که ديگه کور شده بودم که بابا خطرناکه تو فروشگاه از اين قرتی بازی ها!!!

***

يه روز سرد بارونی طبق معمول هلن پيش من پشت ميز نشسته بود و مسلم داداشم بالا بودپيش طرفش ! مشغول ياد دادن اينترنت به هلن بودم که يهو سرمو بالا کردمو پشت ويترين بيرون فروشگاه ۲ تا برادر بسيجی رو ديديم که ۴ چشمی دارن داخل و میپان ! کپ کردم !!!  هول هولی به هلن گفتم تو مشتری هستی منم دارم بهت برنامه نشون ميدم که کدومو ميخوای واسه رايت و ... ! بعدشم گفتم مسلم جمع و جور کن مامورا اومدن !!! بی خبر از اينکه مسلم تو کاخ هفت پادشاه بود و نشنيد ! منم از رو صندلی بلند شدم و الکی با دست هی به مانيتور اشاره ميدادم که يعنی دارم بهش ميگم کدومو ميخواد وای که دستام چطور ميلرزيد از ترس ! بعد از ۱ دقيقه حمله کردن ! انگار که قاتل گرفته باشن !! از جات تکوم نخور دست به کامپيوتر هم نزن !! سريع پريد تو مانيتور رو نگاه کرد و گفت شو نگا ميکردی نه ؟؟  اين خواهر کيه ؟ چه نسبتی داره با تو ؟  گفتم آقا شو چيه !!! ميبينی که !!! اين برنامه کپی کردن سی دی ايه ... اگه هم روی در رو خونده باشی بايد فهميده باشی که اينجا فروشگاه کامپيوتره و اين خانم هم مشتری هستن که دارن از کامپيوتر برنامه هاشونو گلچين مبکنن !!!! نا سلامتی ۳ ساله اينکاره ام ها !!!

يکمی ضايع شد اما متاسفانه !! آقا مسلم و دختره شانس من دعواشون ميشه !!! صدا رفت بالا همين لحظه بود که برادر عزيز بسيجی ميگه به به بالا هم که يه خونواده ديگه داره از هم میپاشه !!! ماموره گفت اگه حرف بزنی پاره ات ميکنم ! و آروم آروم از پله داشت ميرفت بالا که داد زدم مسلم مامور داره مياد بالا !!! اون برادره هم بودو بودوش کرد و زود رسيد بالا !!! مچشونو گرفت اوردشون پايين ! يه بی سيم از جيبش در اورد و گفت سيد تشريف بياريد داخل عروسيه !!! بعد از ۱ دقيقه يک آقای خوش اخلاق ريشو اومد تو و گفت جريان چيه که برادر بسيجی ۱۰۰ تا گذاشت روش و تحويل سيد داد !! ما هم که هی ميگفتيم بابا الکی ميگه ا ا ا !!! سيد هم گفت برادرا شما تشريف ببريد بيرون من خودم شخصاٌ رسيدگی ميکنم !!! منم زير چشمی دخل و باز کردم ببينم چقدر توشه که الان ميره تو پاچم !!! سيد هم رو کرد به دخترا و گفت شما هم بريدخونه و ديگه اينجا نبينمتون !

هلن و خواهرش که خيلی ترسيده بودن تو ۱ ثانيه غيب شدن !!! من موندم و مسلم و سيد ! زودی گفتم سيد نوکترم هر کاری ميگی ميکنم هر چی بخوای ميدم فقط فروشگاه و پلمب نکنی که آبروم جلو بابا مامانم و دوستام ميره !! سيد هم گفت تو که اينقدر تو فکر آبرويی چرا اينکارو کردی که حالا اينجوری بيای بگی ؟ نترسيد برادرا من نه با شما نه با پول شما ونه با فروشگاهتون کار دارم فقط ميخوام امربه معروف و نهی از منکرتون کنم !  و شروع کرد ۳ ساعت نصيحت کردن ! که من و مسلم هم از ترس الکی گوش ميکرديمو چشم چشم ميگفتيم ! آخر سر هم گفت اينجا تحت نظر ماست اگه خلافی دوباره سر بزنه ! پلمب !!! يا علی و رفت ! ما هم نفس راحتی کشيديکو به روح پدر سيد صلوات !!!

خلاصه تا رفتن موبايل هلن رو گرفتم که گفت حالام اصلاٌ خوب نيست بعداٌ تماس بگيرم !! بعد از اون جريان هلن ديگه فروشگاه من نيومد اما بيشتر وقت ها ميرفتيم بيرون و بعد از ۴ ماه در يک شب بهاری از من خداحافظی گرفت و به خاطر کار پدرش رهسپار سوئد شد! ( چه شبی بود اون شب ) !!

از ته دل آرزو ميکنم هر جای دنيا که هست خوش و خرم و سر حال باشه!

پايان !

پسر جنوبی < بای



13 آذر 1391برچسب:, :: 11:51 ::  نويسنده : نازنین

بازم سلام !

دوباره اومدم که واستون بنويسم ! دلم واسه همتون تنگ شده بود ! واسه نظرات شما ! واسه درد دلتون واسه گلايه هاتون ! حتی واسه توهين کردنتون .

همونطور که قول داده بودم نوبتی هم که باشه نوبت نوشتن مطلبی درباره اينترنت و چت کردنه ! اميدوارم از اين مطلب هم لذت ببريد !

اينترنت

۱-ميره يه کافی نت

۲-يه کارت اينترنت ميخره

۳-ميره خونه کامپيوتر رو روشن ميکنه

۴-ميخواد وصل شه به اينترنت

۵-رمز کارت رو وارد ميکنه

۶-خط اشغاله

۷-عصبانی مشه ميگه اين شرکت هم که هميشه اشغاله !

۸-بعد از يک ربع تلاش بالاخره وصل ميشه

۹-سرعت کمه ار اينترنت خارج ميشه

۱۰-دوباره بعد از ۲۰ بار تلاش وصل ميشه !

۱۱-سرعت اينترنت بد نيست

۱۲-ياهو مسنجر رو اجرا ميکنه

۱۳-آيدی با پسورد رو ميده

۱۴-تا ۸ صبح چت ميکنه !

۱۵-دی سی ميشه

۱۶-ديگه وصل نميشه !

۱۷-عصبانی ميشه !

۱۸-تو دلش ميگه باشه تا فردا

۱۹-کامپيوتر رو خاموش ميکنه

۲۰-ساعت ۱۰ ميگيره ميخوابه !

اين احتمالاٌ برنامه ۵۰٪ ايرانيهاس ! که ميخوان وارد دنيای اينترنت شن !!!

من شخصاٌ معتقدم ما ايرانيها هنوز فرهنگ استفاده از اينترنت رو نداريم ! وقتی صحبت ار اينترنت ميشه همه خيلی زود فکرشون معطوف چت ميشه ! اصلا راحت بگم فعلاٌ تو مملکت ما اينترنت يعنی چت ! حالا بماند بعضی ها هم استفاده های ديگه ای از چت ميکنن مثل دانلود عکس ، موزيک و فيلم ، برنامه و ... اما در کل موفقيت ای اس پی ها در ايران به خاطر استفاده بيش از حد ايرانی ها از چته !

حالا من بيشتر صحبتم در مورد چته ! بخاطر اينکه استفاده های ديگه از اينترنت در ايران خيلی کمه من در مورد چت واستون مينويسم !

چرا در مملکت ما چت اينقدر طرفدار داره ؟

در مملکت ما ايران بخاطر کمبود آزادی برای جوانا! و منع جوانان در مورد ارتباط بين دختر و پسر همه و همه باعث اين شده تا جوونها با پيدا کردن چت که خيلی راحت و با خيال آسوده ميتونن با هم صحبت کنن ، همديگرو ببينن ،شماره ردو بدل کنن ،آزادانه توهين کنن و هر کاری که بخوان انجام بدن بدون هيچ دردسری !

اين ميتونه اصلی ترين دليل استفاده بيش از حد چت در ايران باشه !

چت به روش ايرانی

در بيشتر سايت ها که برای چت کردن وارد ميشی ! تذکر دادن که افراد زير ۱۸ سال از چت کردن خودداری کنن ! يعنی واضح تر بگم چت برای افراد زير ۱۸ سال ممنوع است ! اما اگه يه امار دقيق بگيری متوجه ميشی که بيش از ۹۰٪ کسانی که در ايران دارن چت ميکنن افراد دارای سن کمتر از ۱۸ سال هستن ! که چت اون هم از نوع ايرانی ميتونه اثر بسيار مخربی بر روی ذهن آنها بگذاره !

يکی ديگه از اتفاقاتی که در چت به روش ايرانی پيش مياد نثار کردن فحش های جانانه به همديگه ميتونه باشه که همه کسانی که چت ميکنن مشاهده کردن و فکر نميکنم لازم باشه توضيح بدم پيدا کردن دليل اين کارو ميزارم به عهده خودتون!

از ديگر مسائل چت به روش ايرانی که ميتونه مهمترين و اصلی ترين موضوع چت باشه ، پيدا کردن دوست دختر يا پسر هست ! اکثر کسانی که وارد چت ميشن به اميد پيدا کردن يک دوست دختر يا دوست پسر ساعت ها وقت خودشون رو در چت هدر مدن!

به نظر من نبايد هيچ گله ای داشته باشيم ! چون وقتی در کشور ما امکان اين نيست که يک دختر يا يک پسر بتونن راحت با هم صحبت کنن و همديگرو بشناسن و در آخر هم در صورت تفاهم با هم دوست شوند و يا ازدواج کنن. بايد هم ما ايرونيها بريم توی چت دنبال شخص مورد علاقمون بگرديم ! شايد هم ماهها طول بکشه اما بالاخره نبايد فراموش کنيم اکثراٌ به خاطر همين مسئله وارد چت شدن!

يه عده ديگه هم که ۲۴ ساعت روی خط اينترنت هستند هم به دنبال معروفيت های کاذب اينترنتی هستند که برای ابراز وجود و اينکه منم کسی هستم عمرو وقت و پولشون رو صرف استفاده بيخود و بيجهت از اينترنت ميکنن که آخرش هم راه به جايی نداره !

يک سری افراد هم فقط به قصد مردم آزاری وارد چت ميشن ! که ميتونی بگيم احتمالاٌ مشکلی دارن که ميان اون رو در محيط چت خالی کنن ! مثلاٌ با اين برنامه هايی که دست بچه های ۸ ساله تا ۱۰۰ ساله هست (بوتر)وارداتاق های چت ميشوند و افرادی که در حال گفتگو هستند از طريق اين برنامه ها به بيرون از اناق هدايت ميکنن ! که لذت اين کار رو من نميدونم در چيه ! از خودشون بايد بپرسيم !

چيزهايی که در چت بيشتر ميبينيم :

دروغ،آيدی های زشت و رکيک،فحش و ناسزا،دعوا،دوستی،عشق،تجارت و ...

در آخر هم بگم که هيچ وقت سعی نکنيد به چت کردن عادت کنيد که ميتونه آثار بسار نا خوشايندی بر روی روح و جسم انسان بزاره !

خلاصه دوستان من اگه بخوام واستون از چت ايرانی بنويسم شايد بيش از صد صفحه ديگه هم بيشتر شه ... اما در همين جا مطلبو تموم ميکنم چون ميدونم خارج از حوصله خوانندگان محترم وبلاگه!

شما دوستان عزيز همه چيز رو بهتر از من ميدونيد اين فقط يک ياد آوريه !

بای<gt;



13 آذر 1391برچسب:, :: 11:51 ::  نويسنده : نازنین

طالع بینی چینی

هيچ كلكي در كارنيست! اين بازي بطرز شگفت آوري دقيق خواهد بود! البته بشرطي كه تقلب نكنيد!
طالع بيني چيني! .. سال جديد چيني امسال سال اژدهاي آهنين است كه اميدواريم سالي خوش و پر از خوش شانسي براي شما باشد!



فقط به دستور العمل عمل نمايد و تقلب نكنيد، در غير اينصورت نتيجه درست از آب در نخواهد آمد و بعد آرزو خواهيد كرد كه ايكاش تقلب نمي كرديد!
اين حدوداً 3 دقيقه زمان خواهد برد تا شما را ديوانه كند!!

كسي كه اين پيام را ارسال كرده گفت كه آرزويش ظرف 10 دقيقه به حقيقت پيوست!!!

اين بازي نتيجه خنده دار و در عين حال شگفت انگيزي خواهد داشت!

پيام را يكجا تا پايا ن نخوانيد بلكه مرحله به مرحله پيش برويد و عين دستورالعمل انجام دهيد!

نكته: زماني كه ميخواهيد اسامي را بنويسيد اطمينان حاصل كنيد كه اشخاصي هستند كه شما آنها را مي شناسيد (تبصره از خودم: يعني اسم الكي يا بيخودي ننويسيد!!!)
مهم: همچنين بياد داشته باشيد كه بهنگام نوشتن اسامي و عمل كردن به دستورالعمل از احساس و غريزه خود استفاده كنيد و بيخودي و بيش از حد فكر نكنيد بلكه آنچه كه در آن لحظه به ذهنتان مي آيد را بنويسيد!

با زهم بايد گفته شود كه به آرامي و مرحله به مرحله به انتهاي متن برويد در غير اينصورت نتيجه درست نخواهد بود و آنرا ضايع خواهيد كرد!
(باز هم تبصره از خودم: اين رو بخاطر اين چندين بار تكرار كرده كه آدمهاي فضول ببخشيد كنجكاو خودشونو كنترل كنن!!!)
خوب حالا يك قلم و يك برگ كاغذ آماده كنيد.

1- اول از هر چيز اعداد 1 تا 11 را بصورت ستوني يا رديفي (زير هم) بر روي كاغذ بنويسيد.
2- سپس در جلوي رديف (ستون) 1 و 2 هر عددي را كه مايليد بنويسيد.
3- حال در جلوي رديف 3 و رديف 7 نام شخصي را از جنس مخالف بنويسيد.
== قرار نشد به پايين نگاه كنيد! تقلب ممنوع !!=
4- نام اشخاصي را كه مي شناسيد (چه دوست يا اعضاي خانواده يا فاميل) در جلوي رديفهاي 4، 5 و 6 بنويسيد.
5- در رديفهاي 8، 9، 10 و 11 نام چهار ترانه (آهنگ) را بنيوسيد (در جلوي هر رديف نام يك ترانه)
6- اكنون نهايتا ميتوانيد يك آرزو كنيد!!
و حالا كليد رمز گشايي اين بازي:
1- عددي را كه در رديف 2 نوشته ايد مشخص كننده تعداد اشخاصي است كه شما بايد در باره اين بازي به آنها بگوييد!
2- شخصي كه نامش در رديف 3 قيد شده كسي است كه شما عاشقش هستيد!!!
3- شخصي كه نامش در رديف 7 قيد شده كسي است كه شما دوستش داريد ولي با هم نمي سازيد (يا به تعبير ديگر عاقبت خوشي نخواهد داشت!)!!!
4- شخص شماره 4 كسي است كه شما بيش از همه به او اهميت ميدهيد!
5- شخص شماره 5 كسي است كه شما را بسيار خوب مي شناسد.
6- شخصي كه نامش در رديف 6 قيد شده، ستاره بخت (ستاره خوش شانسي) شماست!
7- آهنگ قيد شده در رديف 8 با شخص شماره 3 تطبيق مي كند (مرتبط است)!!!
8- آهنگ شماره 9 آهنگي براي شخص شماره 7 است!
9- آهنگ شماره 10 آهنگي است كه بيش از همه افكار شما را بازگو مي كند!
10- و بالاخره شماره 11 آهنگي است كه مي گويد شما در باره زندگي چه احساسي داريد!!!!

واقعا شگفت آور است! نه؟! ولي بنظر مي آيد كه درست باشه!


خوب چطور بود؟ كف كرديد.. نــــه؟

با تشکر از راهنمايی دوستان در مورد معرفی اين سايت .!

بای <ميثم>



13 آذر 1391برچسب:, :: 11:51 ::  نويسنده : نازنین

سلام به همه شما دوستان عزيز خودم !

اميدوارم  که مثل هميشه سر حال و سر بلند باشيد !

امروز ميخوام واسه شما دوستان عزيزم چيزي خارج از طنز و انتقادي بلکه با حال و هواي عاشقانه بنويسم !  به ? زبان انگليسي و فارسي ...!

 

اين رو تقديم ميکنم به کسي که واقعاٌ دوسش دارم...‌!

I do not want to change you know what is best for you musch better than me

نميخواهم تو را عوض کنم خود تو بسيار بهتر از من ميداني چه به صلاح توست !

I do not want you to change me

نميخواهم تو نيز مرا عوض کني !

I want you to accept me and respect me the way i am

از تو ميخواهم من را همانگونه که هستم بپذيري و احترام بگذاري

In this way

اين چنين

We can build a strong relationship based on reality rather than a dream

ميتوانيم پيوندي استوار با ريشه در واقعيت و نه در رويا بنا نهيم !

And  whom i always want to be with

و تو هماني که ميخواهم هميشه در کنارت باشم !

I love you

دوست دارم!

 

اين متن رو تقديم ميکنم به همه شما دوستان عزيزم ..!

Some times it takes advese conditions for people to reach out to on another

گاه انسان بايد در سختي باشد تا به ديگري دست ياري دهد

Sometimes it takes bad luck for people to understand their goals better

گاه انسان بايد با بخت بد روبرو شود تا هدفش را بهتر بشناسد

Sometimes it takes a storm for people to appreciate the calm

گاه به طوفان نياز است تا او قدر آرامش بداند

Sometimes it takes being hurt for people to be more sensitive to feeling

گاه بايد به او آسيب رسد تا با احساس تر شود

Sometimes it takes doubt for people to trust one another

گاه بايد در شک و ترديد باشد تا به ديگري اعتماد کند

Sometimes it takes seclusion for people to find out who they really are

گاه بايد در گوشه اي تنها يماند تا واقعيت وجود خود را بشناسد

Sometimes it takes disillusionment for people to become informed

گاه بايد از شيفتگي رها شود تا به آگاهي برسد

Sometimes it takes feeling nothing for people to feel every thing

گاه بايد کاملاٌ بي احساس شود تا همه چيز را احساس کند

Sometimes it takes our emotions and feelings to be completely penetrated for people to open up to love

و گاه بايد در اوج شور و احساس بود تا به قلب او راه يافت و او به روي عشق در بگشايد ...

 

خوش باشيد .. !

فعلاٌ با <ميثم>



13 آذر 1391برچسب:, :: 11:51 ::  نويسنده : نازنین